نوع همکاری : مجری
کارفرما : شورای تحقیقات اداره کل آموزش و پرورش خراسان شمالی
سال طرح : 1392
مشاهده سایر طرح های فرهاد تنهای رشوانلو
هدف از پژوهش حاضر، بررسي میزان شیوع اختلالات روانی و میزان برخورداری از سطوح بهزیستی روان‌شناختی و اجتماعی، مقایسه میزان عوامل فوق‌الذکر در میان معلمان بر اساس عوامل فردی و شغلی و نیز بررسی رابطه علی عوامل فردی و شغلی با اختلالات روانی و بهزیستی روان‌شناختی و اجتماعی معلمان در قالب مدل معادلات ساختاری بود. پژوهش حاضر بر حسب زمان؛ گذشته نگر، بر حسب گرایش تحقیق؛ تصمیم گرا، بر حسب هدف کاربردی و بر حسب روش گردآوری داده‌ها در زمره پژوهش‌های توصیفی قرار داشت. در بخش اصلی پژوهش و منطبق با هدف اصلی تحقیق با طرحی پیمایشی به بررسی میزان شیوع اختلالات روانی، سطوح بهزیستی روان‌شناختی و بهزیستی اجتماعی معلمان استان خراسان شمالی پرداخته شد. در ادامه با رویکردی علی- مقایسه‌ای تفاوت‌های موجود در زمینه متغیرهای پژوهش بر حسب عوامل فردی و شغلی مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت در بخش دوم پژوهش با رویکردی همبستگی روابط میان عوامل فردی و شغلی با سلامت روانی معلمان بر اساس مدل معادلات ساختاری مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش را تمامی کارکنان شاغل در آموزشگاه های شهرستان‌ها و مناطق آموزش و پرورش استان خراسان شمالی در سال تحصیلی 91-90 تشکیل می‌داد. این افراد بر اساس گزارش اداره کل آموزش و پرورش خراسان شمالی در 1921 آموزشگاه عادی و استثنایی و چهار دوره تحصیلی مشغول به کار بودند. در پژوهش حاضر جهت تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران و برای نمونه گیری از ترکیبی از روش‌های تصادفی ساده، طبقه ای متناسب با حجم، تصادفی چند مرحله ای و سیستماتیک به شرح ذیل استفاده شد. در نهایت 1076 نفر از معلمان پرسشنامه‌های جمعیت شناختی، فرم کوتاه فهرست تجدید نظر شده علائم روانی(SCL.25)، فرم کوتاه مقیاس بهزیستی روان‌شناختی(ریف، 1989) و فرم کوتاه مقیاس بهزیستی اجتماعی(کی یز، 1998) را تکمیل کردند. روایی ابزارهای اندازه گیری با تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی، روایی همگرا، واگرا و محتوایی و اعتبار آن با آلفای کرونباخ و ضریب تصنیف مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل توصیفی داده ها با شاخص های آمار توصیفی و پاسخگویی به سؤالات پژوهشی با آزمون t مستقل، تحلیل واریانس یک راهه، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس دو راههو مدل سازی معادلات ساختاری و با SPSS.11.5و LISREL8.54صورت گرفت. شاخص آسیب روانی عمومی در کل نمونه نشان داد که 5/22 درصد معلمان دارای اختلالات خفیف و 7/3 درصد دارای اختلالات شدید روانی هستند. این نسبت در گروه زنان 3/23 درصد و 4/3 درصد و در گروه مردان 6/21 درصد و 4 درصد بود.شاخص آسیب روانی عمومی نشان داد که 9/22 درصد معلمان مدارس عادی دارای اختلالات خفیف و 7/3 درصد دارای اختلالات شدید روانی هستند. این نسبت برای معلمان مدارس استثنایی به ترتیب 1/16 درصد و 2/3 درصد بود. شاخص آسیب روانی عمومی نشان داد که 4/23 درصد معلمان ابتدایی دارای اختلالات خفیف و 4 درصد دارای اختلالات شدید روانی هستند. این میزان برای معلمان راهنمایی و متوسطه به ترتیب 2/19 و 3/4 درصد و 27 و 9/2 درصد بود. در نهایت در گروه هنرآموزان هنرستان‌ها شاخص آسیب روانی عمومی نشان می‌دهد که 3/18 درصد هنرآموزان هنرستان‌ها دارای اختلالات خفیف و 7/1 درصد دارای اختلالات شدید روانی هستند.نتایج در خصوص خرده مقیاس‌های بهزیستی روان‌شناختی نشان دهنده آن بود که در کل نمونه تنها 16٪ معلمان در سطح بالاتر از متوسط و 6/18٪ در سطح پایین‌تر از متوسط قرار داشتند. این نسبت‌ها در گروه زنان 9/14٪ و 7/15٪و در گروه مردان1/17٪و 6/21٪بود.دربهزیستی اجتماعی نیز تنها 1/19٪ معلمان در سطح بالاتر از متوسط قرار داشتند این میزان در معلمان زن 2/17٪ و 2/19٪و برای گروه معلمان مرد برای بالاتر و پایین‌تر از متوسط به ترتیب 21٪ و 2/21٪ بود.سایر نتایج نشان داد که بر حسب عوامل فردی و شغلی در اختلالات روانی، بهزیستی روان‌شناختی و اجتماعی تفاوت هایی وجود دارد. مدل معادلات ساختاری نیز نشان دهنده آن بود که سن، وضعیت تأهل و وضعیت مسکن در میان عوامل فردی و وضعیت استخدام، زندگی در محل خدمت و فاصله از محل سکونت در میان عوامل شغلی با سلامت روان روابط علی معناداری دارند. مدل از برازش مناسبی برخوردار بود. پیشنهادات کاربردی پژوهش بر اساس یافته های پژوهشی در فصل پنجم ارائه گردید.